gallدیکشنری انگلیسی به فارسیگال، صفرا، زهره، گستاخی، زردآب، تلخی، زخم پوست رفتگی، تاول، لکه، عیب، پوست بردن از
روغن حلپذیرsoluble oilواژههای مصوب فرهنگستاننامیزهای پایدار از آب و روغن با غلظت بالا که در عملیات فلزکاری برای روانسازی و خنکسازی و ممانعت از خوردگی به کار میرود متـ . روغن نامیزهای emulsifying oil
مدرسۀ عالی مهمانخانهداریhotel schoolواژههای مصوب فرهنگستانمرکز آموزش عالی که در آن به دانشجویان مهارتهای ادارۀ مهمانخانه آموخته میشود متـ . مدرسۀ عالی هتلداری
نگارۀ چال انفجارshot-hole logواژههای مصوب فرهنگستانگزارش نموداری شخص حفار از عمق و ویژگیهای سنگشناختی سازندهایی که چاه در آنها حفر شده است
چهارلیتریone gallon jug, gallon jug, gallonواژههای مصوب فرهنگستانگُنجایهای سبومانند با اندازة اسمی چهارلیتر، با دهانه و دستهای کوچک، که در ایران برای بستهبندی مایعات غیرخوراکی از آن استفاده میشود
پناهراه 1galleryواژههای مصوب فرهنگستاندالان یا فضای سرپوشیده در مجاورت کوه برای جلوگیری از ریزش بهمن در بستر راهآهن
پوسترفتگیgallingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رفتگی بهصورت کندگی (seizing) یا پارهشدگی (tearing) که در نتیجۀ اصطکاک یا جوش سرد دو سطحِ درتماس ایجاد میشود
galleriesدیکشنری انگلیسی به فارسیگالری ها، گالری، راهرو، لژ بالا، اطاق نقاشی، اطاق موزه، خندق، جای ارزان