flangesدیکشنری انگلیسی به فارسیفلنج ها، پخش رگه معدن، لبه بیرون امده چرخ، پیچ سر تنبوشه، برجستگی، لبه دار کردن، پخش کردن
flouncesدیکشنری انگلیسی به فارسیفلون ها، حرکت تند و ناگهانی، جست و خیرز، جولان، چین دار کردن حاشیه لباس، پرت کردن، تقلا کردن
flangeدیکشنری انگلیسی به فارسیفلنج، پخش رگه معدن، لبه بیرون امده چرخ، پیچ سر تنبوشه، برجستگی، لبه دار کردن، پخش کردن
flounceدیکشنری انگلیسی به فارسیفلاون، حرکت تند و ناگهانی، جست و خیرز، جولان، چین دار کردن حاشیه لباس، پرت کردن، تقلا کردن