جام حذفی
الف، جن، پری
صدای تند خوردن
نصف نصف، نوعی ابجو انگلیسی، نصفا نصف
تامين , سوية
abreast, collateral
خودت، خود، خودش، خود او
غیرمستقیم
باند خودش
خودت
خودش، خود