coincideدیکشنری انگلیسی به فارسیمصادف شدن، همزمان بودن، باهم رویدادن، منطبق شدن، در یک زمان اتفاق افتادن
coincidesدیکشنری انگلیسی به فارسیهمخوانی دارد، مصادف شدن، همزمان بودن، باهم رویدادن، منطبق شدن، در یک زمان اتفاق افتادن
coincidedدیکشنری انگلیسی به فارسیهمزمان شد، مصادف شدن، همزمان بودن، باهم رویدادن، منطبق شدن، در یک زمان اتفاق افتادن
considerدیکشنری انگلیسی به فارسیدر نظر گرفتن، مطرح کردن، رسیدگی کردن، ملاحظه کردن، سنجیدن، تفکر کردن، فرض کردن، تعمق کردن