5 مدخل
شرط بندی، نامزد کردن، مراسم نامزدی بعمل اوردن
بیکاری
اسکله، پهلوگرفتن
مصلحت
قرار گرفتن یا قرار دادن کشتی در پهلوگاه متـ . پهلودهی