adaptedدیکشنری انگلیسی به فارسیسازگار، وفق دادن، اقتباس کردن، تعدیل کردن، جور کردن، سازوار کردن، درست کردن، مطابقت کردن
adoptedدیکشنری انگلیسی به فارسیتصویب شد، قبول کردن، اتخاذ کردن، اقتباس کردن، تعمید دادن، نام گذاردن، در میان خود پذیرفتن، به فرزندی پذیرفتن، فرا گرفتن
فیلمنامۀ اقتباسیadapted screenplayواژههای مصوب فرهنگستانفیلمنامهای که براساس یک اثر ادبی نوشته شود