زنجیر زمانبندیtiming chain, camshaft timing chain, camshaft chain, cam chain, valve operating chainواژههای مصوب فرهنگستانزنجیری که برای هماهنگ کردن زمان باز و بسته شدن سوپاپها حرکت میللنگ را به میلبادامک منتقل میکند
زنجیر سکانشsteering chain, wheel chain, tiller chainواژههای مصوب فرهنگستانزنجیری که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم سکان را حرکت میدهد
زنجیر لنگرanchor cable, anchor chain, chain 4, chain cableواژههای مصوب فرهنگستانزنجیر یا طناب یا سیمی که لنگر را به شناور وصل میکند
فروشگاه زنجیرهایchain store, chainواژههای مصوب فرهنگستانفروشگاهی مرکب از شماری خردهفروشی در سطح کشوری یا بینالمللی که تحت مالکیت شخص حقیقی یا حقوقی قرار دارد
زنجیربندchain plate, chain 3واژههای مصوب فرهنگستانهریک از ورقهای فلزی که، برای بستن مهارهای عرضی و طولی به آن، به بدنة شناور متصل میکنند