گزل آباد پایینلغتنامه دهخداگزل آبادپایین . [ گ ُ زَ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جعفرآباد فاروج بخش حومه ٔ شهرستان قوچان ، واقع در 23 هزارگزی شمال باختری قوچان و ده هزارگزی جنوب شوسه ٔقد
گزشلغتنامه دهخداگزش . [ گ َ زِ ] (اِمص ) گزیدن . لَسع. لَدغ . (منتهی الارب ) : من بفریاد از عنای سبش نیش از الماس دارد او به گزش . طیان .|| با زخمه زدن ذوات الاوتار، مقابل کشش
گزشلغتنامه دهخداگزش . [ گ َ زِ ] (اِمص ) گزیدن . گز کردن چنانکه پارچه را. || (اِ) گز : ... ایدون گویند که عصای موسی ده گزش بالا بود و ده گز بالای موسی بود و موسی بیست گزش از زم
کتفلغتنامه دهخداکتف . [ ک َ ت ِ / ک ِ / ک َ / ک َ ت َ ] (ع اِ) هویه . سُفت . شانه گاه . مِنکَب . (منتهی الارب ). سردوش و جایگاه شانه . (اوبهی ). کت . دوش . (ناظم الاطباء). شانه
شانهلغتنامه دهخداشانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) آن چیزی باشد که از چوب و شاخ یا استخوان و فلزات و غیره سازند و زلف و گیسو را بدان پرداز دهند. (از برهان قاطع). آلتی است دندانه دار از
لغدلغتنامه دهخدالغد. [ ل ُ ] (ع اِ) گوشت کرانه ٔ گردن . (منتهی الارب ). لغدود.لغدید. لغن . لغنون . || پوستی که از زیر حلق گاو آویخته باشد. (دزی ). || گوشت پاره ای در گلو. (منته
پوشش آغازینinitial maskingواژههای مصوب فرهنگستانپایینترین سطح پوشش مؤثر که به گوش غیرآزمایشی فرستاده میشود
دربند پایینلغتنامه دهخدادربند پایین . [ دَ ب َ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان کوه بخش چاپشلو شهرستان دره گز، واقع در 48هزارگزی جنوب باختری چاپشلو و 6هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ عمومی ق