پایینیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد پایینی، پَستی، پایین بودن، مرتفع نبودن محل پَست: سطح دریا، زمینهایپست، پاییندست، دامنۀ کوه، تهِ دره، دره، کف دریا، اقیانوس اعماق زمین، زیر زمین، چ
چارک پایینیlower quartileواژههای مصوب فرهنگستانمقداری که یکچهارم دادهها کمتر از آن باشند متـ . چارک اول first quartile
صفحۀ پایینی چشمی ـ گوشیinfraorbitomeatal planeواژههای مصوب فرهنگستانصفحهای فرضی که در جلو از کنارۀ زیرین کاسۀ چشم و در عقب از پایین دهانۀ خارجی گوش عبور میکند
صفحۀ پایینی گهوارهbolster bottom cover plateواژههای مصوب فرهنگستانصفحۀ فولادی زیرین بدنۀ گهواره که صفحههای قائم جان گهواره بر روی آن نصب میشود