چرمکانلغتنامه دهخداچرمکان . [ چ َ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کوهمره سرخی بخش مرکزی شهرستان شیراز که در 53هزارگزی باختر شیراز و 6هزارگزی راه شوسه ٔشیراز بکازرون واقعست . (از فرهنگ جغرافیایی ج 7)
رمقانلغتنامه دهخدارمقان . [ رُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهمره سرخی از بخش مرکزی شهرستان شیراز واقع در 70هزارگزی جنوب باختر شیراز و 34هزارگزی راه فرعی شیراز به سیاخ . ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوایی معتدل و مالاریایی و <
رمکانلغتنامه دهخدارمکان . [ رَ / رُ ] (اِ) موی زهار. (فرهنگ اسدی ) (صحاح الفرس ) (برهان ). رنبه . (فرهنگ اسدی ). رم . رومه . رنب . (از برهان ) : رویت به ریشت اندر ناپیداچون کیر مرد غرچه به رمکان در.منجیک (ا
رمکانلغتنامه دهخدارمکان . [ رَ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گلاشکرد از بخش کهنوج شهرستان جیرفت در 70هزارگزی کهنوج و سر راه مالرو گلاشکرد به بافت . ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای معتدل و دارای 100 تن سکنه است . آب آن از ر
رمکانلغتنامه دهخدارمکان . [ رَ م َ ] (اِخ ) دهی است از بخش قشم شهرستان بندرعباس در 36هزارگزی غرب قشم و 12هزارگزی جنوب راه مالرو باسعید و قشم . جلگه ای است گرمسیر و مالاریایی و دارای 279 تن سکن