چرمسازیلغتنامه دهخداچرمسازی . [ چ َ ] (حامص مرکب ) عمل ساختن چرم . ساختن چرم از پوست . چرمگری . دباغی کردن پوست با دست یا بوسیله ٔ ماشین . رجوع به چرمساز و چرمگر شود.
چرمگریلغتنامه دهخداچرمگری . [ چ َ گ َ ] (حامص مرکب ) چرمسازی . کار و پیشه ٔ چرمگر. صرامی . پیراستن پوست ناپیراسته . ساختن چرم از پوست ناپیراسته ٔ حیوانات . دباغی کردن پوست .عمل دباغ . رجوع به چرمگر و چرمساز و چرمسازی شود.
شاترلغتنامه دهخداشاتر. (اِخ ) مرکز آروندیسمان اندر و دارای 4100 نفر جمعیت است . بازار کشاورزی ، صنایع نساجی و چرمسازی آن شهرت دارد.
خرمواژهنامه آزادخُرُم - نوعی چرم گاوی است که بسیار نرم است ، از واژه хромовая кожа در زبان روسی اخذ شده است. بصورت ترمین در صنعت چرمسازی بکار برده میشود.
کام پی ناسلغتنامه دهخداکام پی ناس . (اِخ ) شهری است در برزیل که 99200 تن سکنه دارد. قهوه و ابریشمش معروف است . کارخانه های قندسازی ، ذوب آهن ، چرمسازی و روغن کشی دارد.
شاتیون سوراندرلغتنامه دهخداشاتیون سوراندر. [ی ُ اَ ] (اِخ ) مرکز کمون اندر ، از آروندیسمان شاتورو ، واقع در کنار رودخانه ٔ اندر و دارای 3400 تن جمعیت و صنایع چرمسازی ، پشم ریسی و بلوز سازی است .