پسروندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت سرونده، مرتجع، اُمل، وحشی، شخص خام 699 عقبافتاده، عقبمانده معاود، عاید، بازگردنده مرجوعی، برگردان
پس روندهلغتنامه دهخداپس رونده . [ پ َ رَ وَ دَ / دِ ] (نف مرکب ) پس رو. پی رو. تَبع. تابع. تبیع : و دبران را نیز تابعالنجم خوانند، ای پس رونده پروین . (التفهیم ).
پوسیدگی پیشروندهrampant caries, acute dental cariesواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پوسیدگی که بهسرعت گسترش مییابد و بهطور همزمان چندین دندان را درگیر میکند متـ . پوسیدگی حاد acute caries
جوشش پسروندهretrograde boilingواژههای مصوب فرهنگستانجدا شدن گاز در ماگمای درحال سرد شدن در نتیجة افزایش مقدار اجزای گازی حلشده براثر بلورش پیشروندة ماگما
جوشش پسروندهretrograde boilingواژههای مصوب فرهنگستانجدا شدن گاز در ماگمای درحال سرد شدن در نتیجة افزایش مقدار اجزای گازی حلشده براثر بلورش پیشروندة ماگما
جوشش پسروندهretrograde boilingواژههای مصوب فرهنگستانجدا شدن گاز در ماگمای درحال سرد شدن در نتیجة افزایش مقدار اجزای گازی حلشده براثر بلورش پیشروندة ماگما