زهیرافرهنگ نامها(تلفظ: zohayrā) (زهیر در عربی = شکوفهدار و درخت پرشکوفه + الف (پسوند نسبت ساز)) ، به معنی شکوفه دار ، درخت شکوفهدار.
نرگس بینالغتنامه دهخدانرگس بینا. [ ن َ گ ِ س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چشم بینا. چشم روشن : پشت بر دیوار زندان روی بر بام فلک چون فلک شد پرشکوفه نرگس بینای من . خاقانی .روضه ٔ ترکیب تو را حور از اوست نرگس بینای تو را نور از اوست .
نوعروسلغتنامه دهخدانوعروس . [ ن َ / نُو ع َ ] (اِ مرکب ) زنی که تازه شوهر کرده باشد. (ناظم الاطباء). تازه عروس . دختری که تازه عروس شود. (فرهنگ فارسی معین ). تازه شوکرده . نوکدبانو. تازه به خانه ٔ شو رفته : این جهان نوعروس را ماند<br