رادوویزلغتنامه دهخدارادوویز. (اِخ ) ناحیه ای است در قضای نارده که سابقاً جزء یونان بوده . (از قاموس الاعلام ترکی ).
پردوشلغتنامه دهخداپردوش . [ پ َ ] (ق مرکب ) پریشب : پردوش و پرندوش چسان بود خرابات گوئید و مترسید اگر مست خرابید. مولوی .دوش گدُم ُ پردوش گدُم بازم اگمّت میره ت ُ دارو بده خوم ایگیرمت .(به لهجه ٔ بختیاری ).
پریدوشلغتنامه دهخداپریدوش . [ پ َ ] (ق مرکب ) شب پیش از دوش . پریشب . این لفظ قیاساً باید چنین باشد. مرکب از دو جزء پری و دوش اما در فرهنگها پرندوش است و پریدوش دیده نشده است . مرحوم ادیب پیشاوری راست :پریدوش چون جنبش چرخ سنج بود پنجمین نوبت از هفت و پنج .
پردوشفرهنگ فارسی عمید۱. شب گذشته.۲. پریشب: ◻︎ پردوش و پرندوش چسان بود خرابات / گویید و مترسید اگر مست خرابید (مولوی: لغتنامه: پردوش).
ساترفرهنگ مترادف و متضاد۱. پردهپوش، پوشاننده، پوشنده، رازپوش، سرپوش ۲. پوشش ۳. عیبپوش ≠ پردهدر، افشاگر
لَامَسْتُمُفرهنگ واژگان قرآنتماس گرفتید (در مورد عبارت "لَامَسْتُمُ ﭐلنِّسَاءَ "از امام صادق (عليهالسلام) روايت شده که فرمودند منظور جماع (زناشویی)است ، و ليکن خداي تعالي از آنجا که پردهپوش است دوست ميدارد سر بسته سخن گويد ، و لذا عمل نامبرده را به آن صراحت که شما تعبير ميکنيد ، ذکر نکرده . )