همرازفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. محرم اسرار.۲. دو تن که اسرار خود را به یکدیگر بگویند و چیزی از هم پنهان نکنند.
همرازلغتنامه دهخداهمراز. [ هََ ] (ص مرکب ) هم راز. محرم اسرار. شخصی که از او هیچ چیز پنهان نکنند. (برهان ). دو تن که رازهای خود را به یکدیگر میگویند : مر این هر دو با رستم نامدار
همراهگویش اصفهانی تکیه ای: hamrâh طاری: hamrah طامه ای: hamrâh طرقی: hamrah کشه ای: dombâl نطنزی: hamrâh
بِطَانَةًفرهنگ واژگان قرآنهمراز-دوست صميمي-محرم راز- خویشاوند نزدیک (در اصل به معنی آستر است و وجه تشبیهش این است که آستر از خود لباس به بدن نزدیک تر است.چون آستر لباس بر باطن انسان اشرا
هم رازیلغتنامه دهخداهم رازی .[ هََ ] (حامص مرکب ) همرازی . راز گفتن و راز شنیدن .رازداری . حفظ سِر : با ملأ اعلی به انبازی هرچه تمامتر همرازی کردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
دمسانلغتنامه دهخدادمسان . [ دَ ] (ص مرکب ) همراز و محرم و متفق . معتمد. (ناظم الاطباء). و رجوع به دمساز شود.