سختکاری پراکنشیdispersion hardening, dispersion strengtheningواژههای مصوب فرهنگستانافزایش استحکام فلز یا آلیاژ با توزیع یکنواخت ذرات غیرفلزی پایدار در ساختار آن
پراکنشدیکشنری فارسی به انگلیسیcirculation, diffusion, dispersal, dispersion, dissemination, distribution, fork, issue, scattering
پراکنش 1dispersion 2, dispersingواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن ذرات یک ماده در مادهای دیگر پراکنده میشود
سختکاری پراکنشیdispersion hardening, dispersion strengtheningواژههای مصوب فرهنگستانافزایش استحکام فلز یا آلیاژ با توزیع یکنواخت ذرات غیرفلزی پایدار در ساختار آن
سختکاری پراکنشیdispersion hardening, dispersion strengtheningواژههای مصوب فرهنگستانافزایش استحکام فلز یا آلیاژ با توزیع یکنواخت ذرات غیرفلزی پایدار در ساختار آن