عریبلغتنامه دهخداعریب . [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن جشم بن حاشد، از بنی همدان ، از قحطان . جدی جاهلی و یمانی بود. فرزندان او بطن هایی را تشکیل داده اند که ازجمله ٔ آنها حجوربن اسلم بن
عریبلغتنامه دهخداعریب . [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن حیدان (یا حدان ) بن عمرو، از قضاعة، از قحطانیة. جدی است جاهلی . (از الاعلام زرکلی از النویری و السبائک و نهایةالارب و جمهرةالانساب
عریبلغتنامه دهخداعریب . [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن زهیربن أبین (یا أیمن ) بن الهمیسع، از حمیر، از قحطانیة. جدی است جاهلی . و قبایل صنهاجة و جنادة و زناتة، که از قبایل مشهور مغرب هس
عریبلغتنامه دهخداعریب . [ع َ ] (ع اِ) گویند: ما بالدّار عریب ؛ یعنی احدی و کسی در خانه نیست . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِخ ) نام اسبی است . (منتهی الارب ).