پانکفرهنگ فارسی معین[ انگ . ] ( اِ.) جنبش ضد ارزش جوانان در غرب که با سر و وضع نامناسب و غیر - معمول همراه است .
حانکلغتنامه دهخداحانک . [ ن ِ ] (ع ص ) نیک سیاه . (منتهی الارب ). سیاه سیاه . حالک . سیاهی سیاه . سخت سیاه .
پانکراسیهلغتنامه دهخداپانکراسیه .[ ی ِ ] (فرانسوی ، اِ) پانکر [ رِ ] نوعی از طایفه ٔ نرگس دارای گلهای سفید که در نواحی گرمسیر روید.
پانک کوکلغتنامه دهخداپانک کوک . (اِخ ) خاندانی از صاحبان مطابع و ناشرین فرانسوی در دو قرن 18 و 19 و بزرگترین افراد این خاندان شارل بود (مولد پاریس در 1780م .1193/</span
پانکراسیهلغتنامه دهخداپانکراسیه .[ ی ِ ] (فرانسوی ، اِ) پانکر [ رِ ] نوعی از طایفه ٔ نرگس دارای گلهای سفید که در نواحی گرمسیر روید.