پیرنعیملغتنامه دهخداپیرنعیم . [ ن َ ] (اِخ ) نام موضعی به سوادکوه مازندران . (سفرنامه ٔ رابینو ص 116 بخش انگلیسی ).
پرنعمتلغتنامه دهخداپرنعمت . [ پ ُ ن ِ م َ ] (ص مرکب ) بسیارمال . پرکالا و اطعمه : باکالنجار و جمله ٔ گرگانیان خانه ها بگذاشته بودند پرنعمت و ساخته سوی ساری برفته . (تاریخ بیهقی ).
پیرسلیمانلغتنامه دهخداپیرسلیمان . [ س ُ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان اسفندآباد بخش قروه ٔ شهرستان سنندج واقع در 13هزارگزی جنوب قروه و یک هزارگزی جنوب امین آباد. کوهستانی ، سردسیر، دارا
پیرسلیمانلغتنامه دهخداپیرسلیمان . [ س ُ ل َ ] (اِخ ) هفشوئی . از ولایت اصفهان است . مرد کدخدای درویش طبیعت است . توفیق یافت جهت تحصیل علم بمدرسه ٔ والده ساکن شد و مدتی در خدمت آخوند
پیرعمر نخجوانیلغتنامه دهخداپیرعمر نخجوانی . [ ع ُ م َ رِ ن َ ج َ ] (اِخ ) (مزار...) مزار و موضعی به نخجوان . (حبیب السیرچ خیام ج 3 ص 247) (ذیل جامعالتواریخ رشیدی ص 224).
پیرعمر نخجیربانلغتنامه دهخداپیرعمر نخجیربان . [ ع ُ م َ رِ ن َ ] (اِخ ) (مزار...) مزار و موضعی به صحرای مرید. (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 481).
پرنعمتلغتنامه دهخداپرنعمت . [ پ ُ ن ِ م َ ] (ص مرکب ) بسیارمال . پرکالا و اطعمه : باکالنجار و جمله ٔ گرگانیان خانه ها بگذاشته بودند پرنعمت و ساخته سوی ساری برفته . (تاریخ بیهقی ).
پیرسلیمانلغتنامه دهخداپیرسلیمان . [ س ُ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان اسفندآباد بخش قروه ٔ شهرستان سنندج واقع در 13هزارگزی جنوب قروه و یک هزارگزی جنوب امین آباد. کوهستانی ، سردسیر، دارا
پیرسلیمانلغتنامه دهخداپیرسلیمان . [ س ُ ل َ ] (اِخ ) هفشوئی . از ولایت اصفهان است . مرد کدخدای درویش طبیعت است . توفیق یافت جهت تحصیل علم بمدرسه ٔ والده ساکن شد و مدتی در خدمت آخوند
پیرعمر نخجوانیلغتنامه دهخداپیرعمر نخجوانی . [ ع ُ م َ رِ ن َ ج َ ] (اِخ ) (مزار...) مزار و موضعی به نخجوان . (حبیب السیرچ خیام ج 3 ص 247) (ذیل جامعالتواریخ رشیدی ص 224).
پیرعمر نخجیربانلغتنامه دهخداپیرعمر نخجیربان . [ ع ُ م َ رِ ن َ ] (اِخ ) (مزار...) مزار و موضعی به صحرای مرید. (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 481).