کارتل

kārtel

معنی

ائتلاف صاحبان چند کارخانه یا مؤسسه برای ثابت نگه داشتن بهای اجناس و محصولات خود؛ اتحادیه چند شرکت بزرگ اقتصادی برای کنترل قیمت‌ها.

مترادف

شرکت، شرکتفراملیتی، کمپانی، کنسرسیوم

دیکشنری

combine, trust

جست‌وجوی دقیق

کارتل

دیکشنری فارسی به عربی

احتکار

کارتل

فرهنگ مترادف و متضاد

شرکت، شرکتفراملیتی، کمپانی، کنسرسیوم

کارتل

دیکشنری فارسی به انگلیسی

combine, trust

کارتل

لغت‌نامه دهخدا

کارتل . [ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) شرکت بزرگی که از چند شرکت کوچکتر برای تثبیت بهای کالائی تشکیل شود.

کارتل

فرهنگ انتشارات معین

(تِ) [ فر. ] (اِ.) اتحادیه ای مرکب از چند شرکت یا مؤسسة اقتصادی برای در دست گرفتن بازار و نرخ ها.

جست‌وجوی مشابه

کارتل (اقتصاد)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

cartel

کارتل‌زدایی

decartelization

واژه‌های مصوب فرهنگستان

گذار اقتصاد ملی از انحصار چندتایی بنگاه‌های بزرگ به ‌‌سمت اقتصاد بازار آزاد که حاصل مقرراتی است که هیئت حاکمه با انحصار قدرت دربارة ساختار مطلوب وضع می‌کند