واْجیْگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی باز کردن کوک و دوخت پارچه ، جِرْ دادن ، پاره کردن ، جدا کردن پنبه ها از هم یا از قُپّه پنبه
نظریۀ وجوه دستمزدwage fund theoryواژههای مصوب فرهنگستاننظریۀ کلاسیک تقاضا برای نیروی کار که براساس آن همواره مقدار ثابتی از وجوه مالی به پرداخت دستمزدها تخصیص مییابد و اگر در جایی افزایش مشاهده شود به معنای کاهش در جای دیگر است
واجیلغتنامه دهخداواجی . (اِخ ) نام دهی است از ناحیه ٔ کلاردشت مازندران . (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو).
زمینهبرچینی کردنbleedواژههای مصوب فرهنگستانعملکرد یک قاعدۀ واجی بهمنظور زمینهبرچینی برای عملکرد یک قاعدۀ واجی دیگر
زمینهچینی کردنfeed 2واژههای مصوب فرهنگستانعملکرد یک قاعدۀ واجی بهمنظور زمینهچینی برای عملکرد یک قاعدۀ واجی دیگر
همفراگوییcoarticulationواژههای مصوب فرهنگستانهمزمانی تولید دو واحد واجی یا یک واحد واجی با یک مشخصۀ آوایی متـ . تولید همزمان