نژمندلغتنامه دهخدانژمند. [ ن ِ م َ ] (ص ) محترم . بزرگوار. (ناظم الاطباء) (اشتنگاس ). بامهابت . (از شعوری ) : آن یکی نژمند صاحب عز و جاه هوشمند و عاقل و پرانتباه (؟). میرنظمی (از شعوری ).|| پریشان . دلتنگ .غمگین . (ناظم الاطباء) (اش