26 فرهنگ

4253 مدخل


ترجمه مقاله

گریان

geryan

در حال گریستن؛ اشک‌ریزان؛ گریه‌کنان؛ گرینده.

اشکبار، اشکریز، نالان

crying, tearful, teary, weeping