لغتنامه دهخدا
تدسیم .[ ت َ ] (ع مص ) چرب کردن . (زوزنی ). چرب دادن . (مجمل اللغه ). بروغن تر کردن . || تر گردانیدن باران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || سیاه کردن کومان زنخ بچه را تا چشم زخم به وی نرسد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).