پرستوی دریایی سیاه حقیقیChlidonias niger nigerواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ کاکائیان و راستۀ سلیمسانان با جثۀ کوچک و نسبتاً سیاه
جلوبَر فرمانstick pusher, control column nudgerواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای الکتریکی، دارای جک بر روی دسته یا اهرم فرمان هواپیما، که در هنگام افزایش زاویة حمله و احتمال واماندگی، بهصورت خودکار، فرمان را به جلو میبرد و دماغة هواپیما را به سمت پایین هدایت میکند
ناظرلغتنامه دهخداناظر. [ ظِ ] (ع ص ، اِ) نظرکننده . (فرهنگ نظام ). نگرنده . (مهذب الاسماء). نگرنده . نگاه کننده . (ناظم الاطباء). نگران . که می نگرد. تماشاگر : تا مبصر را دل اندر معرفت روشن شودتا منجم را دو چشم اندر فلک ناظر شود. منوچهری .
نواظرلغتنامه دهخدانواظر. [ ن َ ظِ ] (ع اِ) ج ِ ناظرة. رجوع به ناظرة شود. || عروقی است در سر متصل به چشم ها که آب بینائی (ماءالبصر) در آن است . (از اقرب الموارد).