نزانزلغتنامه دهخدانزانز. [ن ُ ن ِ ] (ع ص ) گشن برگزیده جهت گشنی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). القریع من الفحول . (اقرب الموارد).
گنجانش طبقهایclass inclusionواژههای مصوب فرهنگستانتوانایی ذهنی تخصیص پدیدهها به مقولات مختلف و طبقهبندی آنها براساس روابط سلسلهمراتبی
پنزانسلغتنامه دهخداپنزانس . [ پ ِ ] (اِخ ) شهری است بحری در ایالت کرنوای انگلستان ، واقع در ساحل مانش در صد هزارگزی جنوب لنچستون و آن لنگرگاه کشتی های کوچک است و حمامهای دریائی و هوائی خوش و معدن سرب و 12100 تن سکنه دارد.
نازنازلغتنامه دهخدانازناز. (اِخ ) دهی است از دهستان دول بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه ، در 10هزارگزی مغرب جاده ٔ شوسه ٔ ارومیه به مهاباد در دره ٔ سردسیر و سالم هوائی واقع است و 102 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و محصولش غلات و توتون و