فرهنگ فارسی عمید
۱. عشوه؛ کرشمه؛ لطف.۲. (صفت) [عامیانه] زیبا؛ خوشگل.۳. فخر.۴. (اسم مصدر) نوازش.۵. (اسم مصدر) رفاه؛ آسایش.⟨ ناز شست: [عامیانه، مجاز]۱. پولی که کسی به سبب هنری که نشان داده از کسی بگیرد.۲. پولی که در قدیم مٲمور دولت برای کاری که انجام داده بود از کسی میگر