مهمانخانۀ خانوادهگردانprivate hotelواژههای مصوب فرهنگستانمهمانخانۀ مالکگردانی که مالکیت آن خانوادگی است و ادارۀ آن بر عهدۀ اعضای همان خانواده است و مالک ممکن است از پذیرفتن فردی غیر از خویشاوندان خودداری کند متـ . هتل خانوادهگردان
میهمان خانهلغتنامه دهخدامیهمان خانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) مهمانخانه . مهمانسرا. مهمانسرای . میهمانسرا. میهمانسرای . مسافرخانه . مضیف . (یادداشت مؤلف ) : یکی میهمان خانه برخاسته ست تو مهمان جهان خوان آراسته ست . <p class="aut
مهمانخانۀ حومهsuburban hotelواژههای مصوب فرهنگستانمهمانخانهای کمی کوچکتر از مهمانخانههای مرکز شهر، اما با همان امکانات، مانند رستوران و فروشگاه و سایر خدمات، که معمولاً شعبهای از مهمانخانهای زنجیرهای است متـ . هتل حومه