لغتنامه دهخدا
مشروبات . [ م َ ] (ع اِ) چیزهای آشامیدنی و قابل شرب . (ناظم الاطباء). ج ِ مشروب . آشامیدنیها : هرچه بدان احتیاج خواست داشت از مطعومات و ملبوسات و مشروبات تا آب و بقول و توابل و... ترتیب کرده با خود روانه گردانید. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان چ اقبال ص <span c