مستجابلغتنامه دهخدامستجاب . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر استجابة. پاسخ داده شده . جواب داده شده . (اقرب الموارد)(از غیاث ). رجوع به استجابة شود. || پذیرفته شده دعا و برآورده شده حاجت . (اقرب الموارد). قبول کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). مقبول . پذیرفته . انجام یافته . برآورده . درگیر ش
مستجاب الدعوهفرهنگ فارسی عمیدکسی که دعایش اجابت شود؛ کسی که هر دعایی به درگاه خداونده بکند برآورده شود.
مستجابلغتنامه دهخدامستجاب . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر استجابة. پاسخ داده شده . جواب داده شده . (اقرب الموارد)(از غیاث ). رجوع به استجابة شود. || پذیرفته شده دعا و برآورده شده حاجت . (اقرب الموارد). قبول کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). مقبول . پذیرفته . انجام یافته . برآورده . درگیر ش
مستجابلغتنامه دهخدامستجاب . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر استجابة. پاسخ داده شده . جواب داده شده . (اقرب الموارد)(از غیاث ). رجوع به استجابة شود. || پذیرفته شده دعا و برآورده شده حاجت . (اقرب الموارد). قبول کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). مقبول . پذیرفته . انجام یافته . برآورده . درگیر ش
مستجابلغتنامه دهخدامستجاب . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر استجابة. پاسخ داده شده . جواب داده شده . (اقرب الموارد)(از غیاث ). رجوع به استجابة شود. || پذیرفته شده دعا و برآورده شده حاجت . (اقرب الموارد). قبول کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). مقبول . پذیرفته . انجام یافته . برآورده . درگیر ش