مشبکةلغتنامه دهخدامشبکة. [ م ُ ش َب ْ ب َ ک َ ] (ع اِ) دام مانندی است از آهن و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
مشبکة مربعیsquare latticeواژههای مصوب فرهنگستانطرحی آزمایشی برای آزمون تیمارها که در آن شمار تیمارها مجذور کامل است
مشبکة مستطیلیrectangular latticeواژههای مصوب فرهنگستانطرحی آزمایشی برای آزمون تیمارهاکه در آن شمار تیمارها بهصورت k(k+1) است
رمزنگاری مشبکهبنیادlattice-based cryptographyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رمزنگاری که امنیت آن براساس سختی چند مسئلۀ دشوار در حوزۀ مشبکهها استوار است
راطلغتنامه دهخداراط. (اِ) ناوچه . مسبکه . و آن ظرفی است از آهن مانند نیمه قصبه ای که فلز ذوب شده را در آن ریزند. (یادداشت مؤلف ).
ناوچهلغتنامه دهخداناوچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) زورق کوچک .جهاز خرد. زورق .کرجی . قایق . کشتی کوچک جنگی . || قالبی که در آن شمش زر و سیم میریزند. (ناظم الاطباء). راط. مسبکه . و آن چیزی است در زر از آهن .