محاسبلغتنامه دهخدامحاسب . [ م ُ س َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از حساب . حساب شمرده شده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
محاسبلغتنامه دهخدامحاسب . [ م ُ س ِ ] (ع ص ) حساب کننده و مرتب کننده ٔ حساب و مستوفی . (ناظم الاطباء). شمارگر. آمارگر. شمارگیر. آماره گیر. شماره گیر. حسابدار. آمارگیره . شمارکننده . شمارنده . حسیب . حاسب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). حساب کننده . (آنندراج ) : چندان
معاشیبلغتنامه دهخدامعاشیب . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مِعشاب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ معشاب به معنی زمین گیاه ناک . (آنندراج ). و رجوع به معشاب شود.
محاسبلغتنامه دهخدامحاسب . [ م ُ س َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از حساب . حساب شمرده شده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
محاسبلغتنامه دهخدامحاسب . [ م ُ س ِ ] (ع ص ) حساب کننده و مرتب کننده ٔ حساب و مستوفی . (ناظم الاطباء). شمارگر. آمارگر. شمارگیر. آماره گیر. شماره گیر. حسابدار. آمارگیره . شمارکننده . شمارنده . حسیب . حاسب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). حساب کننده . (آنندراج ) : چندان
محاسبلغتنامه دهخدامحاسب . [ م ُ س َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از حساب . حساب شمرده شده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
محاسبلغتنامه دهخدامحاسب . [ م ُ س ِ ] (ع ص ) حساب کننده و مرتب کننده ٔ حساب و مستوفی . (ناظم الاطباء). شمارگر. آمارگر. شمارگیر. آماره گیر. شماره گیر. حسابدار. آمارگیره . شمارکننده . شمارنده . حسیب . حاسب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). حساب کننده . (آنندراج ) : چندان