لوطیانهلغتنامه دهخدالوطیانه . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) به راستی . با درستی . با صدق و صفا و راستی : لوطیانه بگو؛ با کمال صداقت بگوی . لوطیانه به ما بگو ببینم این کار را تو کرده ای یا دیگری ؟
لاتانیهلغتنامه دهخدالاتانیه . [ ی ِ ] (فرانسوی ، اِ) نام نوعی نخل که در مجمعالجزائر ماسکارنی ْ (در اقیانوس هند) روید و برای تزیین کاشته می شود.
لاتونالغتنامه دهخدالاتونا. (اِخ ) نام غیب گوئی به مصر از مردم شهر بوت . هرودوت از این مرد در کتاب خویش سخن رانده است . (ایران باستان ج 1 ص 515).