لغتنامه دهخدا
روح القدس .[ حُل ْ ق ُ دُ ] (اِخ ) جبرئیل . (السامی فی الاسامی ) (دهار) (از غیاث ) (آنندراج ). و بسکون دال و تحریک آن هر دو مستعمل است . در این شعر خاقانی که در تعریف شعر است بسکون دال آمده : کرده روح القدس پیش کعبه پرها را حجاب تا برو آسیب سنگ اهل طغیان آمده . <p