قحوزلغتنامه دهخداقحوز. [ق ُ ] (ع مص ) کمیز انداختن سگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || مرده وار برافتادن . (منتهی الارب ).
راهبُرد پیشگامی در کاهش هزینهcost leadership strategyواژههای مصوب فرهنگستانراهبردی برای کاهش هزینههای عملیاتی در فضای رقابتی
برشکاری قوسی کربنیcarbon arc cutting, CACواژههای مصوب فرهنگستاننوعی برشکاری قوسی که در آن از الکترود کربنی استفاده میشود
برشکاری قوسی هواکربنیair carbon arc cutting, CAC-A, AC-Aواژههای مصوب فرهنگستاننوعی برشکاری قوسی که در آن گرمای حاصل از الکترود کربنی و فلز، با دمیدن هوای فشرده و زدودن فلز مذاب ایجاد میشود
قعوشلغتنامه دهخداقعوش . [ ق َع ْ وَ ] (ع ص ) مرد سبک و چست . (منتهی الارب ). خفیف . (اقرب الموارد). || شتر درشت اندام شگرف . (منتهی الارب ). البعیر الغلیظ. (اقرب الموارد).
مقحوزلغتنامه دهخدامقحوز. [ م َ ] (ع ص ) بازگردانیده شده . (ناظم الاطباء) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).