لغتنامه دهخدا
قاشق . [ ش ُ ] (ترکی ، اِ) گمان میرود از لفظ قاشمق به معنی خاریدن ، خراشیدن و تراشیدن گرفته شده است . ظرف کوچک فلزی یا چوبی که دنباله دارد و در نقل مکان غذا و خوردن آن استعمال میشود. کفچه . (فرهنگ نظام ). چمچه . (فرهنگ نظام ) (آنندراج ). کمچه . ملعقه ٔ خرد که با آن آش و پلو و