لولة برقconduit pipeواژههای مصوب فرهنگستانلولهای ضدآب بر روی عرشه، در طول کشتی، که بافهها/کابلها و سیمهای برق کشتی را از داخل آن عبور میدهند
مبناعرشهfreeboard deckواژههای مصوب فرهنگستانبالاترین عرشة یکپارچة شناور که ضدِآب است و مبنای اندازهگیری و حک خطهای شاهین است
مخزن بزرگ سینهforepeakواژههای مصوب فرهنگستانبزرگترین مخزن شناور در سینة آن، پیش از دیوارة ضدِضربة سینه، که ضدِآب است و ارتفاع آن ممکن است از کف تا عرشة اصلی باشد
حبیبلغتنامه دهخداحبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن اوس بن حارث مکنی به ابوتمام . نجاشی (متوفی 450 هَ . ق .) در رجال خود او را یاد کرده گوید: امامی بود و امامان را تا ابوجعفر ثانی که معا
دستورلغتنامه دهخدادستور. [ دَ ] (اِ مرکب ) صاحب مسند. صدر. در اصل دَست وَر بوده به معنی صاحب مسند... حرف تاء مضموم کرده دستور بوزن مستور خواندند. (از آنندراج ). مرکب است از: دست