لغتنامه دهخدا
ذفافة. [ ذُ ف َ ] (اِخ ) العبسی . محمدبن موسی بن حماد گوید: من و عمراوی نزد دعبل بن علی بودیم در سنه ٔ 235 هَ . ق . پس از آمدن وی از شام . و از ابوتمام یاد کردیم ، دعبل به عیب جوئی وی پرداخت و چنین می پنداشت که او دزد شعر است آنگاه بغلام خود