ضأزلغتنامه دهخداضأز. [ ض َءْزْ ] (ع مص ) ستم کردن . (منتهی الارب ). جور کردن . (منتخب اللغات ). نقصان کردن حق کسی . (تاج المصادر). کم کردن حق کسی . (منتخب اللغات ). ضَأزَ فلاناً حقه ؛ کم کرد حق او را. (منتهی الارب ).
روزهای تیرگی واچرخندیanticyclonic gloom daysواژههای مصوب فرهنگستانروزهایی که در آنها رطوبت و آلودگی هوای ترازهای پایین جوّ در شرایط وارونگی واچرخندی به دام میافتد و آسمان از ابرهای پوشنی دیرپا پوشیده میشود
روزهای خارجازاجارهoff-hire daysواژههای مصوب فرهنگستانتعداد روزهایی که کشتی در وضعیت خارجازاجاره است
روش روزهای معیارstandard days methodواژههای مصوب فرهنگستانپرهیز از نزدیکی محافظتنشده در روزهای 8 تا 19 چرخۀ قاعدگی
باد صدوبیستروزهbad-i-sad-o-bistroz, wind of 120 daysواژههای مصوب فرهنگستانبادی قوی با منشأ موسمی (monsoon) که در منطقۀ سیستان از سمتهای شمالغرب تا شمال ـ شمالغرب میوزد متـ . باد سیستان seistan