شلخبلغتنامه دهخداشلخب . [ ش َ خ َ ] (ع ص ) مرد احمق درشت گنگلاج . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). شلحب . رجوع به شلحب شود.
شلحبلغتنامه دهخداشلحب . [ش َ ح َ ] (ع ص ) شلخب ، مرد احمق درشت اندام . و با خاء صحیح تر است . (از اقرب الموارد). رجوع به شلخب شود.