آویشن شیرازی پُرگلZataria multiflora, Zataria bracteata,Zataria multiflora var. elatiorواژههای مصوب فرهنگستانگونهای آویشن شیرازی به شکل بوتهای به ارتفاع 30 تا 80 سانتیمتر و با شاخههای زیرین چوبی و بسیار منشعب و بیبرگ و سفید و با کرکهای ساده و متراکم و برگهای تخممرغیـ دایرهای و دایرهای و چرخههای گل اغلب دور از هم و دارای 8 تا 10 گل و با جام گل به طول 3 میلیمتر
سیطرهلغتنامه دهخداسیطره . [ س َ طَ رَ ] (ع مص ) برگماشته شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (دهار) (مجمل اللغة). مراقبت و تعهد احوال کسی یا گروهی کردن . (از اقرب الموارد). || غالب گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). غلبه یافتن . تسلط یافتن . چیره گشتن . || (اِمص ) غلبه . تسلط. چیرگی . (فر
شترهلغتنامه دهخداشتره . [ ش ِ ت ِ رَ / رِ ] (ص ) بی سلیقه و بی نظم . (فرهنگ فارسی معین ). شلخته . شلدی .
شترهلغتنامه دهخداشتره . [ ش َ رِ ] (از ع ، اِ) برگشتگی پلک بالا و پائین چشم و کفتگی پلک و فروهشتگی پلک پائین . (از ناظم الاطباء).
اِحْتِلالٌدیکشنری عربی به فارسیتصرف , وضع اليد , تصاحب کردن , غصب نمودن , اشغال کردن , سيطره يافتن , تسلط يافتن
سیطرهلغتنامه دهخداسیطره . [ س َ طَ رَ ] (ع مص ) برگماشته شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (دهار) (مجمل اللغة). مراقبت و تعهد احوال کسی یا گروهی کردن . (از اقرب الموارد). || غالب گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). غلبه یافتن . تسلط یافتن . چیره گشتن . || (اِمص ) غلبه . تسلط. چیرگی . (فر
سیطرهفرهنگ فارسی معین(سَ طَ رَ یا رِ) [ ع . سیطرة ] 1 - (مص ل .) چیره شدن ، غلبه یافتن . 2 - (اِمص .) تسلط ، چیرگی .
سیطرهلغتنامه دهخداسیطره . [ س َ طَ رَ ] (ع مص ) برگماشته شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (دهار) (مجمل اللغة). مراقبت و تعهد احوال کسی یا گروهی کردن . (از اقرب الموارد). || غالب گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). غلبه یافتن . تسلط یافتن . چیره گشتن . || (اِمص ) غلبه . تسلط. چیرگی . (فر
سیطرهفرهنگ فارسی معین(سَ طَ رَ یا رِ) [ ع . سیطرة ] 1 - (مص ل .) چیره شدن ، غلبه یافتن . 2 - (اِمص .) تسلط ، چیرگی .