سیطرهلغتنامه دهخداسیطره . [ س َ طَ رَ ] (ع مص ) برگماشته شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (دهار) (مجمل اللغة). مراقبت و تعهد احوال کسی یا گروهی کردن . (از اقرب الموارد). || غا
سیطرهفرهنگ انتشارات معین(سَ طَ رَ یا رِ) [ ع . سیطرة ] 1 - (مص ل .) چیره شدن ، غلبه یافتن . 2 - (اِمص .) تسلط ، چیرگی .
دیکتاتوریلغتنامه دهخدادیکتاتوری . [ ت ُ ] (حامص ) سیطرة. خودرأیی . استبداد. مطلق العنانی . عمل دیکتاتور. حکومت مطلقه ٔ فردیا گروه یا طبقه بدون اینکه ملازم رضایت مردم باشد. این اصطلا
مادر روانگسیختهپرورschizophrenogenic motherواژههای مصوب فرهنگستانقالبوارۀ (stereotype) مادر فرد روانگسیخته که گمان میرود شخصیتی سرد و طردکننده و سیطرهجو و کمالگرا داشته باشد و دچار آشفتگی هیجانی باشد