سمکه ٔ صیدالغتنامه دهخداسمکه ٔ صیدا. [ س َ م َ ک َ ی ِ ص َ] (اِ مرکب ) نوعی از ماهی است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به تحفه ٔ حکیم مؤمن و الفاظ الادویه شود.
سمکةلغتنامه دهخداسمکة. [ س َ م َ ک َ ] (ع اِ) یک ماهی . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به سمک شود. || (اِخ ) نام برجی است در آسمان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به سمک شود.
شمقةلغتنامه دهخداشمقة. [ ش ِ م ِق ْ ق َ ] (ع ص ) مؤنث شمق . زن دراز. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به شمق شود.
قاضی ابن سیمکه ٔ شیروانیلغتنامه دهخداقاضی ابن سیمکه ٔ شیروانی . [ اِ ن ُ ک َ ی ِ شیر ] (اِخ ) احمدبن علی بن احمد. از فاضلان و ادیبان و شاعران است . صاحب تلخیص الاثار ضمن ترجمه ٔ شیروان از او یاد کرده است . (روضات الجنات ص 77).