روشنسازیclarification 1واژههای مصوب فرهنگستانهرگونه ارتباط و تعامل فروشنده و خریدار کالا یا خدمات برای ابهامزدایی و توضیح جزئیات کار
سند روشنسازی کارگاهیfield clarificationواژههای مصوب فرهنگستانسند راهنمای کارگاه برای پیمانکار بهمنظور روشنسازی یا تفسیر نقشهها و مشخصات فنی پیمان
اتومبیلرانی سرعتmotor racing, auto racing, automobile racing, car racingواژههای مصوب فرهنگستانمسابقۀ سرعتی برای خودروهای تقویتشده در مسیری ویژه یا ازپیشمشخصشده
منوردیکشنری عربی به فارسیروشن کردن , درخشان ساختن , زرنما کردن , چراغاني کردن , موضوعي را روشن کردن , روشن (شده) , منور , روشن فکر
وضحدیکشنری عربی به فارسیروشن کردن , واضح کردن , توضيح دادن , شفاف , روشن , باتوضيح روشن کردن , شرح دادن