راونگلغتنامه دهخداراونگ . [ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع در 24هزارگزی خاور میناب ، سر راه مالرو بشاگرد به میناب . این ده در جلگه قرار گرفته و هوای آن گرم و سکنه ٔ آن 300 تن میباشد. آب راو
راونیلغتنامه دهخداراونی . [ وَ ] (اِخ ) عبدالسلام بن راونی حاکم شهر راون مردی فقیه و دانشمند بود. او از ابوسعدبن طهیری روایت کرد، وابوسعد سمعانی ازو روایت دارد. (از لباب الانساب ).
راونیلغتنامه دهخداراونی . [ وَ ] (ص نسبی ) منسوب است به راون که شهری است از طخارستان در بلخ . (از انساب سمعانی ).
راوینیلغتنامه دهخداراوینی . (اِخ ) شهرکیست [ از خراسان ] با کشت و برز بسیار و آبادان و از حدود نشابور است . (از حدود العالم ).