ذوغصةلغتنامه دهخداذوغصة. [ غ ُص ْ ص َ ] (ع ص مرکب ) گلوگیر. با غصّه : و طعاماً ذاغصة و عذابا الیماً. (قرآن 73 13/) و طعامی گلوگیر و شکنجه ٔ دردناک . (تفسیر ابوالفتوح ج 5</span
داغصةلغتنامه دهخداداغصة. [ غ ِ ص َ ] (ع اِ)کلیچه (در زانو). (دستوراللغه ٔ ادیب نظنزی ). آئینه ٔزانو. استخوان گرد پس زانو. داغص . (مهذب الاسماء). استخوان که می جنبد زیر گردنای زانو. کنده ٔ زانو. || (ص ) آب صاف تنک . ج ، دواغص . (منتهی الارب ).