لغتنامه دهخدا
وجیه . [ وَ ] (ع ص ، اِ) مهتر قوم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سید قوم . (اقرب الموارد). شریف قوم . (ناظم الاطباء). ج ، وجهاء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || روی شناس . (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات ). و گویند کسی که دارای خصال حمیده باشد و شأن او این است