ددکیگلغتنامه دهخداددکیگ . [ دِ دِ ] (اِخ ) (یولیوس ویلهلم ریشارد...) (1831- 1916 م .) ددکینگ ریاضی دان آلمانی . از شاگردان گاوس بود. کارهایش در مبانی حساب و آنالیز تأثیر عمیقی د
ددکیگلغتنامه دهخداددکیگ . [ دِ دِ ] (اِخ ) (یولیوس ویلهلم ریشارد...) (1831- 1916 م .) ددکینگ ریاضی دان آلمانی . از شاگردان گاوس بود. کارهایش در مبانی حساب و آنالیز تأثیر عمیقی د
اسپرادلغتنامه دهخدااسپراد. [ اِ پ ُ ] (اِخ ) جزایر متفرق ارشیپل (گنگبار)، و مردم آن یونانی باشند. اسپرادهای شمال که مجاور جزیره ٔ اوبِه بود و از زمان استقلال یونان جزو آن مملکت مح
نخجیرلغتنامه دهخدانخجیر. [ ن َ ] (اِ) شکار. (برهان قاطع) (انجمن آرا)(آنندراج ) (ناظم الاطباء). صید. (ناظم الاطباء). نخچیر. برای مطالعه ٔ معانی و شواهد رجوع به نخچیر شود.- نخجیر ا
حسابلغتنامه دهخداحساب . [ ح ِ ] (ع مص ، اِ) شمار. (مهذب الاسماء). شماره . شمردن . (تاج المصادر بیهقی ). بشمردن . شمر. شماره کردن . (دهار) (ترجمان عادل ). با کسی شمار کردن . تتوی
جبرلغتنامه دهخداجبر. [ ج َ ] (ع مص ) شکسته بستن . (منتهی الارب ) (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). شکسته را بستن . (غیاث اللغات ). استخوان شکسته را بستن و اصلاح کرد