جستانلغتنامه دهخداجستان . [ ج َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن وهسودان ملقب به امیر شرف الدین و مکنی به ابونصر. ازسلسله ٔ وهسودانیان یا روادیان از امرای آذربایجان وممدوح قطران شاعر بوده
جستانلغتنامه دهخداجستان . [ ج َ ] (اِخ ) ابن وهسودان . یکی از سلاطین سلسله ٔ جستانیان گیلان بوده و در سال 289هَ . ق . به همدستی حسن بن علی معروف به داعی و ملقب به ناصر کبیر سپاهی
جستانلغتنامه دهخداجستان . [ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان الموت از بخش معلم کلایه از شهرستان قزوین . آب این محل از چشمه و محصولات آن غلات ، سیب زمینی و شغل اهالی زراعت است . (از
جستانلغتنامه دهخداجستان . [ ج َ ] (اِخ ) نام محلی است قریب به شهرزور و دینور که از بلاد کردستان میباشد. (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). و رجوع به مرآت البلدان ج 4 ص 227 شود.
جستانلغتنامه دهخداجستان . [ ج َ ] (اِخ )ابن نوح . یکی از امراء دربار فخرالدوله بود. برای اطلاع بیشتر به معجم الادباء ج 2 و فهرست آن رجوع شود.
جستانیدنلغتنامه دهخداجستانیدن . [ ج َ دَ ] (مص ) ایثاب (برجهانیدن ). (المصادر زوزنی ). جستن کنانیدن و فرمودن . جهانیدن فرمودن . || وزیدن فرمودن . || باعث ضربان و جَستن عضوی گشتن . (
جستانکminitrampoline, jogging trampoline, trampette, exercise trampolineواژههای مصوب فرهنگستانجستانهای با قطر کمتر از 1 متر و ارتفاع 30 سانتیمتر از سطح زمین که معمولاً در فضاهای بسته و برای تمرینات آمادگی جسمانی از آن استفاده میکنند
جستانهtrampolineواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای دارای صفحهای پارچهای و محکم که در ارتفاع تقریباً 1 متری با تعدادی فنر به چهارچوب فلزی پایهداری با قطر تقریبی 5 متر متصل است و جستورز با پرش بر روی
جاستانلغتنامه دهخداجاستان . (اِخ ) نام موضعی از توابع اسفزار است . حمداﷲ مستوفی در نزهة القلوب خاستان ضبط کرده و در ذیل همان کتاب چ لیدن بصور جاستان ، حاس ، حاسن ، آمده است . (نزه
جستانیدنلغتنامه دهخداجستانیدن . [ ج َ دَ ] (مص ) ایثاب (برجهانیدن ). (المصادر زوزنی ). جستن کنانیدن و فرمودن . جهانیدن فرمودن . || وزیدن فرمودن . || باعث ضربان و جَستن عضوی گشتن . (
جستانکminitrampoline, jogging trampoline, trampette, exercise trampolineواژههای مصوب فرهنگستانجستانهای با قطر کمتر از 1 متر و ارتفاع 30 سانتیمتر از سطح زمین که معمولاً در فضاهای بسته و برای تمرینات آمادگی جسمانی از آن استفاده میکنند
خراسویهلغتنامه دهخداخراسویه . [ خ َ ی َ ] (اِخ ) دختر جستان بن وهسودان و مادر مرزبان . (یادداشت بخط مؤلف ).
جستورزtrampoline jumperواژههای مصوب فرهنگستانفردی که به اجرای حرکات ورزشی ـ نمایشی بر روی جستانه میپردازد