خصیصةلغتنامه دهخداخصیصة. [ خ َ ص َ ] (ع اِ) هر چیزی که خاص بود و دیگری را در وی مشارکت نباشد. (ناظم الاطباء). ج ، خَصائِص .
خصیصةلغتنامه دهخداخصیصة. [ خ ُ ص َی ْ ص َ ] (ع اِ مصغر) مصغّر خاصه .(منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد).
خسیسهلغتنامه دهخداخسیسه . [ خ َ س َ ] (ع ص ) مؤنث خسیس . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). ج ، خَسائس ، خساس . رجوع به «خسیس » شود.
خسیسةلغتنامه دهخداخسیسة. [ خ َ س َ ] (ع اِمص ) فرومایگی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).یقال : رفعته من خسیسته ؛ برداشتم او را از فرومایگی او؛ ای فعلت به فعلا یکون فیه رفعته . (منتهی الارب ).- خسیسةالناقة ؛ دندانهای ماده شتر. (منتهی الارب ). و یقا
خشیشهلغتنامه دهخداخشیشه . [ خ َ ش َ / ش ِ ] (اِ) مرغی سفید باشد که در ایام بهار در باغها فراوان می باشد. (از ناظم الاطباء).
خصیصهدیکشنری فارسی به انگلیسیattribute, character, characteristic, ethos, feature, point, property, qualification, quality, trait
ویژگیهای فرهنگیcultural characteristicsواژههای مصوب فرهنگستانمجموعة بههمپیوستهای از خصیصههایی که نمایانگر هر فرهنگ است